تاریخ شهر باکو و ماجرای جدایی از ایران | آذربایجان

تاریخ شهر باکو و ماجرای جدایی از ایران | آذربایجان

تاریخ شهر باکو در آذربایجان و ماجرای جداییش از ایران

باکو، مروارید درخشان دریای خزر و پایتخت کنونی جمهوری آذربایجان، شهری با تاریخ پرفراز و نشیب است که ریشه های عمیق و ناگسستنی با تمدن و سرزمین ایران دارد. این شهر که روزگاری بخشی جدایی ناپذیر از خاک ایران بود، در پی بازی های بزرگ قدرت های استعماری و ضعف دولت های وقت، سرنوشتی متفاوت یافت و از مام میهن جدا شد. داستان باکو، روایتی است از قرن ها همزیستی فرهنگی و پیوند تاریخی که سرانجام به جدایی انجامید و تاریخ منطقه قفقاز را برای همیشه دگرگون ساخت.

باکو در اعماق تاریخ ایران: از اساطیر تا امپراتوری ها

برای درک کامل ماجرای جدایی باکو، باید به اعماق تاریخ سفر کرد و ریشه های این شهر را در بستر وسیع تمدن ایرانی جستجو نمود. باکو، این شهر کهن بر کرانه های خزر، از دیرباز با ایران و فرهنگ ایرانی پیوندی عمیق داشته است.

ریشه شناسی نام باکو و پیوندهای زبانی

یکی از نخستین نشانه های این پیوند دیرینه، در ریشه شناسی نام خود شهر نهفته است. بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که نام باکو از واژه فارسی کهن «بادکوبه» (Bâd-kube) برگرفته شده است. «بادکوبه» به معنای «شهر بادزده» یا «جایی که باد در آن می کوبد» است. این تعبیر، کاملاً با ویژگی های اقلیمی باکو هماهنگی دارد، چرا که این شهر از دیرباز به دلیل وزش بادهای شدیدش شناخته شده است. حتی امروزه نیز می توان این ویژگی را در آب وهوای شهر باکو به وضوح حس کرد. این نام گذاری، خود گواه حضور پررنگ زبان و فرهنگ فارسی در منطقه ای است که باکو در آن واقع شده است.

باکو در دوران باستان: از سکاها تا ساسانیان

حضور تمدن های ایرانی در منطقه قفقاز و به ویژه در آران و شروان (که باکو بخشی از آن است) به هزاره های پیش از میلاد بازمی گردد. سکاها، مادها و سپس هخامنشیان، هر یک به نوبه خود، نفوذ گسترده ای در این ناحیه داشتند. باکو در دوران ساسانیان، نقطه عطفی در تاریخ خود یافت. در این دوره، نفوذ عنصر ایرانی و زبان پهلوی در کرانه های اران، از تالش و باکو تا دربند، بسیار قوی و چشمگیر بود. این سرزمین نه تنها از نظر سیاسی تحت تسلط ساسانیان قرار داشت، بلکه از نظر فرهنگی و مذهبی نیز پیوندهای محکمی با ایران داشت.

یکی از برجسته ترین جنبه های این پیوند، اهمیت مذهبی باکو در دوران باستان است. این شهر، به دلیل وجود چاه های نفت و گاز طبیعی که شعله های دائمی آتش از آن ها برمی خاست، مکانی مقدس برای زرتشتیان به شمار می رفت. آتشکده های متعددی در منطقه باکو، از جمله آتشکده معروف سوراخانی، وجود داشت که قرن ها محل نیایش و زیارت زرتشتیان بود. مارکوپولو، جهانگرد مشهور و منابع اسلامی قرون اولیه، به وضوح به این آتش های همیشه فروزان و اهمیت آن ها برای پرستش آتش اشاره کرده اند. این نشان می دهد که باکو، در گذر تاریخ، نقشی مهم در تداوم آیین زرتشتی، یکی از کهن ترین ادیان ایرانی، ایفا کرده است.

نخستین شواهد مکتوب و جایگاه باکو در تاریخ اولیه اسلام

نخستین شواهد مستند مرتبط با باکو به قرن ششم میلادی برمی گردد. با ظهور اسلام و گسترش آن در سرزمین های ایران و قفقاز، باکو نیز به تدریج وارد دوره اسلامی شد. منابع قرون اولیه اسلامی، باکو را شهری مهم در شمال ایران و در شبه جزیره آب شوران توصیف کرده اند. جغرافی دانان و مورخان بزرگی همچون اصطخری و یاقوت حموی به معادن نفت فراوان و چشمه های نفت سفید و سیاه آن اشاره کرده اند که نشان دهنده اهمیت اقتصادی این شهر از همان آغاز است. همچنین، اشاره شده است که خسرو انوشیروان، پادشاه ساسانی، بناهایی در این شهر داشته و آتشکده های معتبری در آنجا وجود داشته است. این روایت ها، تصویر روشنی از پیوستگی باکو با تاریخ و تمدن ایرانی ارائه می دهند.

حاکمیت های ایرانی بر باکو: از شروانشاهان تا صفویه و افشاریه

پس از ورود اسلام به ایران و منطقه قفقاز، سلسله های مختلفی بر باکو و اطراف آن حکومت کردند که بسیاری از آن ها دارای ریشه های ایرانی بودند و یا تحت لوای حکومت مرکزی ایران قرار داشتند.

باکو در دوره شروانشاهان

از اواخر قرن دوم هجری شمسی، سلسله شروانشاهان قدرت را در منطقه آذربایجان (بخش شمالی رود ارس، که امروزه به جمهوری آذربایجان معروف است و در آن زمان به اران و شروان شهرت داشت) در دست گرفتند. نکته حائز اهمیت این است که شروان، برخلاف باور عمومی امروز، در تقسیمات سرزمینی ایران باستان و میانه، متمایز از آذربایجان (که به منطقه جنوب رود ارس اطلاق می شد) شناخته می شد. باکو به دلیل موقعیت استراتژیک و بندری خود، در سده های چهاردهم و پانزدهم میلادی به پایتخت شروانشاهان تبدیل شد. این دوره، شاهد نفوذ عمیق فرهنگی و هنری ایران در منطقه بود و آثار معماری و ادبی بسیاری از آن دوران، گواه این پیوند فرهنگی هستند. حتی پس از ورود سلجوقیان و دیگر حکومت های ترک تبار، شروانشاهان با پرداخت خراج، همچنان به عنوان حاکمان محلی در قسمت هایی از شروان و اران، تا زمان انقراض خود به دست شاه تهماسب یکم صفوی در سال ۹۴۵ هجری قمری، بر مسند قدرت باقی ماندند.

باکو در دوران صفویه

با تشکیل دولت مرکزی و مقتدر صفویه در ایران، باکو و کل منطقه قفقاز شمالی رود ارس بار دیگر به طور کامل تحت حاکمیت ایران قرار گرفت. صفویان به دلیل موقعیت استراتژیک باکو به عنوان دروازه شمالی ایران و اهمیت بندرگاه آن در دریای خزر، توجه ویژه ای به این شهر داشتند. آثار برجای مانده از این دوره، مانند بخش هایی از کاخ شروانشاهان و همچنین بناهایی که به شاه عباس صفوی نسبت داده می شود، گواه این اهمیت است. در همین دوران بود که بهره برداری تجاری از ذخایر عظیم نفت باکو، آغاز شد. اولین چاه نفت جهان در سال ۱۵۹۳ میلادی در «بالاخانه» باکو، به عمق ۳۵ متر و به صورت دستی کنده شد. این رویداد، اهمیت اقتصادی باکو را برای دربار صفوی دوچندان ساخت و این شهر را به یکی از مهم ترین منابع تأمین انرژی و ثروت ایران در آن زمان تبدیل کرد.

دوران افشاریه و بازپس گیری ها

در اواخر دوره صفویه و پس از ضعف این سلسله، عثمانی ها و روس ها به منطقه قفقاز دست اندازی کردند. اما با ظهور نادرشاه افشار و تشکیل سلسله قدرتمند افشاریه، ورق برگشت. نادرشاه، فاتح بزرگ ایرانی، پس از بیرون راندن اشغالگران عثمانی و روس، بار دیگر قفقاز، از جمله باکو را به خاک ایران بازگرداند. فتوحات او در این منطقه، برای مدتی ثبات و یکپارچگی ارضی ایران را حفظ کرد و نشان داد که باکو همچنان بخشی لاینفک از قلمرو ایران محسوب می شود. اما این دوره، دیری نپایید و پس از نادرشاه، با ضعف دولت مرکزی و تغییر و تحولات سیاسی، زمینه های جدایی فراهم آمد.

تاریخ باکو، آینه ای است تمام نما از سرنوشت پر فراز و نشیب سرزمینی که قرن ها در دل تمدن ایران زیست و با فرهنگ آن بالید، اما در نهایت، قربانی بازی های قدرت های بزرگ شد و از مام میهن جدا افتاد.

آغاز فصل جدایی: ظهور قدرت های جدید و تضعیف قاجار

با پایان دوران قدرت نمایی افشاریان و آغاز سلسله قاجار، توازن قدرت در منطقه به سرعت در حال تغییر بود. این تغییرات ژئوپلیتیک، در نهایت مسیر باکو و کل قفقاز را به سوی جدایی از ایران هموار ساخت.

زمینه های ژئوپلیتیک جدایی

دولت قاجار، برخلاف صفویان و افشاریان، از اقتدار مرکزی لازم برای حفظ تمامیت ارضی ایران برخوردار نبود. در همین زمان، دو امپراتوری قدرتمند و رو به رشد، یعنی روسیه تزاری در شمال و امپراتوری عثمانی در غرب، در حال گسترش نفوذ خود بودند. منطقه قفقاز، به دلیل موقعیت استراتژیک خاص خود و منابع طبیعی سرشار (به ویژه نفت باکو)، به محلی برای رقابت این قدرت ها تبدیل شده بود. روسیه، با هدف دسترسی به آب های گرم خلیج فارس و منابع نفتی خزر، قفقاز را دروازه ای حیاتی برای پیشبرد اهداف توسعه طلبانه خود می دانست. ضعف دولت قاجار، فرصتی بی نظیر برای تزارها فراهم آورد تا رؤیای دیرینه خود را برای تسلط بر این منطقه محقق سازند.

اولین درگیری ها و نفوذ روس ها

نفوذ روسیه در قفقاز، از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی آغاز شد. این نفوذ، با درگیری های پراکنده و سپس حملات نظامی تمام عیار همراه بود. در اوایل قرن نوزدهم، قوای روس به فرماندهی ژنرال سیسیانوف، به سرزمین های شمالی ایران حمله کردند. باکو، به دلیل اهمیت بندری و نفتی اش، یکی از اهداف اصلی این حملات بود. در سال ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۳ میلادی، باکو توسط قوای روس اشغال شد. این اشغال، نقطه آغازین تغییرات اساسی در ساختار جمعیتی و فرهنگی باکو بود. جمعیت بومی شهر که عمدتاً از تات ها و ایرانی تباران بودند، تحت فشار قرار گرفتند و به تدریج ترکیب جمعیتی شهر دستخوش تغییر شد و مهاجران روس و ارمنی به این منطقه سرازیر شدند که این تغییرات، زمینه ساز شورش های بعدی در سال ۱۹۰۵ میلادی شد.

ماجرای جدایی: جنگ های ایران و روس و معاهدات ننگین

آنچه سرنوشت باکو و بخش های وسیعی از قفقاز را برای همیشه از ایران جدا ساخت، نه یک اتفاق ناگهانی، بلکه نتیجه مستقیم دو جنگ ویرانگر و دو معاهده ننگین بود که بر ایران قاجار تحمیل شد.

جنگ اول ایران و روس (۱۸۰۴-۱۸۱۳)

نخستین درگیری بزرگ میان ایران و روسیه تزاری، در سال ۱۸۰۴ آغاز شد. دلایل این جنگ متعدد بود؛ از تجاوزات مکرر روس ها به مرزهای شمالی ایران و اشغال شهرهای گنجه و قره باغ، تا تحریکات داخلی و جاه طلبی های روس برای دستیابی به قفقاز. باکو که از مدت ها پیش مورد طمع روس ها بود، پس از مقاومت هایی که در نهایت به شکست انجامید، به دست قوای روس افتاد. این جنگ ده ساله، که با شکست های پی در پی ایران همراه بود، سرانجام به «معاهده گلستان» در سال ۱۸۱۳ میلادی منجر شد.

معاهده گلستان (۱۸۱۳)

معاهده گلستان، اولین ضربه مهلک به تمامیت ارضی ایران بود. بر اساس مفاد این معاهده، ایران مجبور شد تا بخش های وسیعی از سرزمین های خود در قفقاز، شامل مناطق گرجستان، داغستان، و اکثر خانات آذربایجان (شمال رود ارس)، از جمله خانات باکو، گنجه، قره باغ، شیروان، دربند و تالش را به روسیه واگذار کند. این معاهده نه تنها باکو را رسماً از خاک ایران جدا کرد، بلکه عواقب سیاسی و ارضی ویرانگری برای ایران در پی داشت و پای روسیه را برای همیشه به منطقه قفقاز باز کرد.

جنگ دوم ایران و روس (۱۸۲۶-۱۸۲۸)

با وجود معاهده گلستان، تنش ها میان ایران و روسیه پایان نیافت. تلاش های عباس میرزا، نایب السلطنه و ولیعهد قاجار، برای بازپس گیری مناطق از دست رفته و همچنین تحریکات مذهبی در قفقاز برای آزادسازی از سلطه روس ها، به آغاز جنگ دوم ایران و روس در سال ۱۸۲۶ انجامید. هرچند ایران در ابتدا موفقیت هایی کسب کرد، اما به دلیل ضعف نظامی و فقدان حمایت کافی از مرکز، در نهایت شکست سختی متحمل شد. این شکست، راه را برای تحمیل معاهده ای به مراتب ننگین تر هموار کرد.

معاهده ترکمانچای (۱۸۲۸)

پس از شکست عباس میرزا در جنگ دوم، «معاهده ترکمانچای» در سال ۱۸۲۸ به ایران تحمیل شد. این معاهده، جدایی باکو و کل قفقاز شمالی رود ارس از ایران را تثبیت کرد. بر اساس این قرارداد، ایران حاکمیت روسیه بر خانات ایروان، نخجوان و باقی مانده خانات لنکران (شامل بخش های جنوبی جمهوری آذربایجان کنونی) را به رسمیت شناخت. علاوه بر واگذاری اراضی، معاهده ترکمانچای شرایط سخت دیگری را نیز بر ایران تحمیل کرد، از جمله حق کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی اتباع روسیه در ایران) و پرداخت غرامت جنگی سنگین. این معاهدات، مرزهای تاریخی ایران را برای همیشه تغییر دادند و به جدایی بخش های وسیعی از سرزمین کهن آن منجر شدند. پیامدهای بلندمدت این جدایی، نه تنها بر روابط ایران با همسایگانش تأثیر گذاشت، بلکه بر هویت و سرنوشت مردم این مناطق نیز سایه افکند.

باکو پس از جدایی: هویت جدید زیر سایه امپراتوری روسیه و شوروی

پس از جدایی از ایران، باکو وارد فصلی جدید از تاریخ خود شد؛ فصلی که تحت سلطه امپراتوری روسیه و سپس اتحاد جماهیر شوروی رقم خورد و هویت این شهر را از نو شکل داد.

دوران تزاری: باکو، قطب نفتی جهان

با تسلط کامل روسیه بر باکو، این شهر به سرعت به یکی از مهم ترین قطب های نفتی جهان تبدیل شد. ذخایر عظیم نفت باکو، که از قرن ها پیش شناخته شده بود، با ورود فناوری های جدید و سرمایه گذاری های گسترده روس ها و سرمایه داران غربی، به صورت صنعتی مورد بهره برداری قرار گرفت. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، باکو نیمی از نفت جهان را تولید می کرد و به بلک سیتی (شهر سیاه) مشهور شد. این رونق نفتی، مهاجرت های گسترده ای از سراسر امپراتوری روسیه، از جمله روس ها، ارامنه و دیگر اقوام را به باکو در پی داشت. این مهاجرت ها، ترکیب جمعیتی شهر را به کلی دگرگون ساخت. سیاست های روسیه در قفقاز، بر روسی سازی مناطق تحت کنترل و کاهش نفوذ فرهنگی ایران متمرکز بود، هرچند که ریشه های عمیق فرهنگی و مذهبی ایرانی در این مناطق به سادگی قابل حذف نبود.

انقلاب روسیه و تشکیل جمهوری دمکراتیک آذربایجان

فروپاشی امپراتوری تزاری در سال ۱۹۱۷ و وقوع انقلاب روسیه، فرصتی تاریخی برای ملت های قفقاز فراهم آورد تا برای استقلال خود تلاش کنند. در این میان، محمدامین رسول زاده، رهبر حزب مساوات، نقش کلیدی در تأسیس «جمهوری دمکراتیک آذربایجان» در تاریخ ۲۸ مه ۱۹۱۸ ایفا کرد. باکو به عنوان پایتخت این جمهوری تازه تأسیس، نقش مهمی در این دوره کوتاه استقلال ایفا کرد. این جمهوری تلاش کرد تا پیوندهای خود را با ایران تقویت کند، اما عمر آن بسیار کوتاه بود و تنها دو سال به طول انجامید.

دوران شوروی: باکو در اتحاد جماهیر شوروی

در سال ۱۹۲۰، نیروهای بلشویک باکو را اشغال کردند و جمهوری دمکراتیک آذربایجان به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ملحق شد. در دوران کمونیسم، باکو به یکی از مراکز اصلی صنعت و توسعه اجتماعی در شوروی تبدیل شد. زیرساخت های صنعتی و شهری آن گسترش یافت و این شهر نقشی حیاتی در تأمین نفت مورد نیاز شوروی، به ویژه در طول جنگ جهانی دوم ایفا کرد. نبرد استالینگراد، تا حدی برای کنترل میدان های نفتی باکو بود که اهمیت استراتژیک این شهر را برای قدرت های جهانی نشان می داد. باکو به دلیل وجود مراکز تولید تجهیزات نفتی، پیش از جنگ جهانی دوم نیز یکی از بزرگ ترین مراکز صنعتی شوروی به شمار می رفت.

باکو امروز: استقلال و میراث تاریخی

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، جمهوری آذربایجان بار دیگر استقلال خود را به دست آورد و باکو به عنوان پایتخت این کشور، وارد دوران جدیدی از توسعه و شکوفایی شد.

استقلال مجدد جمهوری آذربایجان (۱۹۹۱)

استقلال مجدد جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۱، نقطه عطفی در تاریخ این سرزمین بود. باکو، این شهر کهن و مهم، بار دیگر به نماد هویت ملی و مرکز سیاسی و اقتصادی یک کشور مستقل تبدیل شد. این استقلال، فرصتی برای باکو فراهم آورد تا میراث تاریخی و فرهنگی خود را، که سال ها زیر سایه حکومت های خارجی بود، بازشناسد و احیا کند.

میراث تاریخی و فرهنگی: پیوندهای ناگسستنی

با وجود جدایی تاریخی، باکو و جمهوری آذربایجان همچنان از عناصر مشترک فرهنگی، زبانی و تاریخی فراوانی با ایران برخوردارند. زبان ترکی آذربایجانی، که زبان رسمی این کشور است، ریشه های عمیقی در فرهنگ و ادبیات فارسی دارد و واژگان و اصطلاحات فارسی بسیاری در آن دیده می شود. جشن نوروز، سنت های مشترک، موسیقی، ادبیات و هنر، همگی نشانه هایی از پیوند ناگسستنی میان این دو سرزمین هستند. آتشکده سوراخانی، ایچری شهر (شهر قدیمی باکو) با قلعه دختر و کاخ شروانشاهان که میراث جهانی یونسکو هستند، همچنان گواه تاریخ کهن و فرهنگ غنی این شهرند که در طول قرن ها با تمدن ایرانی در هم آمیخته بوده اند.

اقتصاد باکو نیز که همواره بر پایه نفت استوار بوده، امروزه با توسعه میدان های عظیم نفتی و گازی جدید، نظیر آذری-چیراگ-گونشلی و شاه دنیز، در حال احیای مجدد است و نقش مهمی در تراز پرداخت های جمهوری آذربایجان ایفا می کند. این شهر با وجود بورس اوراق بهادار و حضور شرکت های فراملیتی و بانک های بین المللی، به مرکز مالی و اقتصادی منطقه قفقاز تبدیل شده است.

باکو امروزی، شهری است مدرن با جاذبه های گردشگری فراوان، مراکز خرید بزرگ و هتل های بین المللی که به یکی از مقاصد مهم گردشگری در قفقاز تبدیل شده است. از میدان چشمه ها گرفته تا سواحل زیبا و میدان پرچم ملی، این شهر چهره ای پویا و رو به رشد از خود نشان می دهد.

در نهایت، تاریخ شهر باکو، روایتی است از یک مروارید خزر که از دل تاریخ ایران سر برآورد، در قرن ها با فرهنگ و تمدن آن عجین شد، اما در گذر زمان و با تغییر معادلات قدرت، سرنوشتی متفاوت یافت. این جدایی، اگرچه از نظر سیاسی و جغرافیایی مرزهایی را ترسیم کرد، اما هرگز نتوانست پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی و انسانی میان باکو و ایران را به طور کامل از بین ببرد. باکو، همچنان نمادی از تغییرات ژئوپلیتیک و قدرت های امپراتوری است؛ شهری که گذشته ای پر افتخار در دل تاریخ ایران دارد و اکنون، در مسیر مستقل خود، میراثی غنی از آن گذشته را با خود حمل می کند.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "تاریخ شهر باکو و ماجرای جدایی از ایران | آذربایجان" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "تاریخ شهر باکو و ماجرای جدایی از ایران | آذربایجان"، کلیک کنید.