تاریخچه مراسم نوروز خوانی | ریشه ها، آداب و سیر تحول

تاریخچه مراسم نوروز خوانی
مراسم نوروز خوانی، آیینی کهن و دیرین است که در آن، پیام آوران بهار، با آواز و شعر، نوید رسیدن سال نو و رستاخیز طبیعت را می دهند. این سنت، ریشه های عمیقی در فرهنگ و تاریخ ایران زمین دارد و به عنوان یکی از زیباترین جلوه های فرهنگ شفاهی، نقش مهمی در انتقال ارزش ها و باورهای نیاکانمان ایفا می کند.
این آیین باستانی، نه تنها به عنوان یک رویداد فرهنگی، بلکه به مثابه پلی میان گذشته و حال، نسل ها را به هم پیوند می دهد و شکوه جشن نوروز را با خود به خانه ها می آورد. در گذر از هزاره ها، نوروزخوانی دستخوش تغییرات و تحولات بسیاری شده، اما جوهر اصلی آن، یعنی مژده بهار و نوید زندگی، همچنان پابرجاست. در این مقاله، سفری به عمق تاریخ نوروزخوانی خواهیم داشت؛ از خاستگاه های اساطیری و پیوند آن با آیین های کهن طبیعت پرستی گرفته تا آمیزش آن با مفاهیم اسلامی، نخستین مستندات شرق شناسان و شیوه های اجرای آن در مناطق مختلف ایران. همچنین به چالش های دوران معاصر و تلاش ها برای احیای این میراث گرانبها نیز پرداخته خواهد شد تا تصویری جامع و الهام بخش از این سنت فاخر ارائه شود.
نوروزخوانی چیست؟ تعریفی از آیین و اصطلاحات مرتبط
نوروزخوانی، که با نام های دیگری چون بهارخوانی، ساونگ خوانی، نوروزی، امام خوانی یا نوروزنامه نیز شناخته می شود، آیینی دیرینه است که در آن، گروهی از هنرمندان بومی، پیش از فرارسیدن بهار، با خواندن اشعار و سرودهای مخصوص، خبر از آمدن نوروز و آغاز سال نو می دهند. این آیین در واقع نوعی آوازخوانی بهارانه است که ریشه ای عمیق در فرهنگ و تاریخ ایران زمین دارد و از طریق روایت گری شفاهی و اجرای موسیقایی، مفاهیم فرهنگی و سنتی را به نسل های بعد منتقل می کند.
نوروزخوانان، که گاه به صورت تنها، دو نفره یا در گروه های کوچک سه یا چهار نفره به اجرای این مراسم می پردازند، نقش مهمی در اجتماع ایفا می کردند. آن ها پیام آوران شادی و طراوت بهار بودند و با سرودهای خود، سکوت زمستان را می شکستند و امید به زندگی تازه را در دل مردم زنده می کردند. این هنرمندان، با ابزارهایی ساده مانند زنگوله و عصا و گاه با پوششی سنتی، به خانه ها سر می زدند و اشعاری آهنگین و دلنشین می خواندند که مضامین مختلفی از ستایش خداوند و ائمه معصومین گرفته تا وصف طبیعت و دعای خیر برای اهالی خانه را در بر می گرفت.
اگرچه نوروزخوانی در گذشته ای نه چندان دور در بسیاری از مناطق ایران رواج داشت، اما خاستگاه اصلی و شکوفایی آن را عمدتاً در نواحی شمالی ایران، به ویژه استان های گیلان، مازندران، سمنان (کومش) و حتی طالقان، می دانند. هرچند در هر منطقه تفاوت های جزئی در شیوه اجرا، لهجه، و محتوای اشعار به چشم می خورد، اما هسته مرکزی این آیین، یعنی پیشواز بهار با آواز و شعر، در همه جا مشترک است و حس و حال مشترکی از امید و سرزندگی را به ارمغان می آورد. این مراسم نه تنها به یک نوع موسیقی محلی وابسته است، بلکه در بطن خود، مجموعه ای از باورها، آداب، و روایات شفاهی را نیز جای داده است.
ریشه های کهن نوروزخوانی: از اساطیر باستان تا دوران ساسانی
برای درک کامل تاریخچه نوروزخوانی، باید به هزاران سال پیش بازگردیم؛ به زمانی که انسان های اولیه با طبیعت درگیر بودند و چرخه فصول، نقشی حیاتی در زندگی آن ها داشت. نوروزخوانی، به عنوان یک آیین مرتبط با بهار، ریشه های عمیقی در اساطیر و باورهای کهن ایرانی دارد.
خاستگاه اساطیری و پیوند با طبیعت
فرضیه های بسیاری درباره تولد نوروزخوانی از آیین های کهن طبیعت پرستی مطرح شده است. می توان این آیین را بازتابی از جشن های باستانی دانست که برای ستایش عناصر چهارگانه، باروری زمین و آغاز فصل رویش برگزار می شدند. برخی پژوهشگران معتقدند که نوروزخوانی ممکن است از آیین های مرتبط با مهرگان یا جشن های میترا سرچشمه گرفته باشد؛ جشن هایی که در آن ها طبیعت و عناصر آن، به ویژه خورشید، مورد ستایش قرار می گرفتند.
در دین زرتشت، اهورامزدا و ستایش او، در کنار احترام به عناصر طبیعی مانند آب، خاک، هوا و آتش، جایگاه ویژه ای داشت. سرودهای بهاری و نوروزی، احتمالاً در ستایش اهورامزدا و آفرینش های نیک او خوانده می شدند و نویدبخش رستاخیز طبیعت و غلبه روشنایی بر تاریکی بودند. همچنین فرضیه ای وجود دارد که نوروزخوانی با بازگشت نمادین ارواح نیاکان به خانه ها در ایام نوروز پیوند داشته است؛ ارواحی که برای برکت دادن به زمین و خانوار بازمی گشتند و با سرودهای شاد مورد استقبال قرار می گرفتند. این پیوند، حاکی از عمق ریشه های اعتقادی و معنوی نوروزخوانی در فرهنگ ایران باستان است.
نوروزخوانی در دوران هخامنشی و ساسانی
در متون تاریخی و ادبی مربوط به دوران هخامنشی و ساسانی، اشاراتی به وجود گونه هایی از سرودهای بهاری و نوروزی در دربار و میان مردم دیده می شود. هرچند مستندات دقیقی که به طور مستقیم از نوروزخوانی با شکل امروزی آن نام ببرد، در دست نیست، اما می توان فرض کرد که آیین هایی مشابه، با مضامین ستایش طبیعت، نوید بهار و شادباش برای پادشاهان و بزرگان، رواج داشته است. شاهان هخامنشی و ساسانی، خود جشن نوروز را با شکوه فراوان برگزار می کردند و بعید نیست که بخشی از این جشن ها شامل خواندن سرودها و اشعار بهاری بوده باشد.
در این دوران، موضوعات غالب در اشعار، حول محور ستایش شاهان و بزرگان، وصف طبیعت دلکش بهار و نوید فرا رسیدن فصل رویش و سرسبزی می چرخید. این اشعار، نه تنها جنبه های سرگرم کننده داشتند، بلکه به عنوان ابزاری برای تقویت هویت ملی و فرهنگی و همچنین تحکیم جایگاه پادشاهی نیز به کار می رفتند. با این حال، تفاوت های چشمگیری میان این سرودهای کهن و نوروزخوانی به شکل شناخته شده امروز، وجود دارد؛ تفاوت هایی که عمدتاً پس از ورود اسلام به ایران، شکل گرفتند.
نقطه عطف: تحولات نوروزخوانی پس از ورود اسلام به ایران
ورود اسلام به ایران، نقطه عطفی مهم در تاریخ بسیاری از آیین ها و سنت های کهن ایرانی بود و نوروزخوانی نیز از این قاعده مستثنی نبود. این آیین کهن، با ورود دین جدید و به ویژه مذهب تشیع، دستخوش تغییرات بنیادینی در محتوا و مضامین خود شد.
آمیختگی با مفاهیم اسلامی و شیعی
پس از ورود اسلام، مضامین اشعار نوروزخوانی به تدریج با مفاهیم مذهبی و اسلامی آمیخته شد. در کنار ستایش طبیعت و بهار، اشعار به مدح خداوند متعال، پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) پرداختند. این بخش از نوروزخوانی به امام خوانی معروف شد و در آن، نوروزخوانان با لحنی پرشور، داستان ها و فضایل ائمه را روایت می کردند و برای سال جدید، طلب برکت و شفاعت می نمودند. این آمیختگی مذهبی، نه تنها به بقای نوروزخوانی کمک کرد، بلکه به آن عمق و ابعادی جدید بخشید. مردم، در این اشعار، پیوندی میان جشن های باستانی و باورهای دینی خود می یافتند و این پیوند، باعث شد تا نوروزخوانی، با وجود تغییرات اجتماعی و مذهبی، همچنان به حیات خود ادامه دهد و حتی در برخی مناطق، پررونق تر از گذشته شود.
نمونه های اشعار مذهبی نوروزخوانی، به وضوح نشان می دهد که چگونه این آیین توانست خود را با شرایط جدید وفق دهد و بخش مهمی از فرهنگ شفاهی و دینی مردم شود. این اشعار، نه تنها مژده بهار را می دادند، بلکه در خود، آموزه های اخلاقی و معنوی را نیز جای داده بودند و از این طریق، به عنوان ابزاری برای آموزش و ترویج مفاهیم دینی نیز عمل می کردند. تغییرات مضمون، نوروزخوانی را از یک آیین صرفاً طبیعت گرایانه، به یک سنت جامع تر تبدیل کرد که همزمان با جشن طبیعت، به ستایش خالق و پیامبرانش نیز می پرداخت.
حفظ فرم و اصالت در محتواهای نوین و تنوع گویش ها
با وجود تأثیر عمیق مفاهیم اسلامی بر مضامین نوروزخوانی، فرم و اصالت این آیین به عنوان یک فولکلوریک، به طور شگفت انگیزی حفظ شد. نوروزخوانان همچنان به خانه ها می رفتند، آواز می خواندند و مژدگانی می گرفتند، اما محتوای اشعار آن ها غنی تر و متنوع تر شده بود. این توانایی در حفظ فرم و اصالت، در عین پذیرش محتوای جدید، یکی از دلایل اصلی ماندگاری نوروزخوانی در طول قرون است.
نکته دیگر، تنوع زبان ها و گویش های محلی بود که در اجرای اشعار به کار می رفت. نوروزخوانان، اشعار خود را نه تنها به زبان فارسی، بلکه به گویش های محلی خود مانند طبری، گیلکی، تالشی و حتی گویش های دیگر مناطق ایران می خواندند. این تنوع گویشی، باعث می شد تا نوروزخوانی در هر منطقه، رنگ و بوی خاص خود را داشته باشد و با هویت محلی مردم آنجا گره بخورد. این تفاوت ها، غنای فرهنگی ایران را نشان می دهد و ثابت می کند که چگونه یک آیین واحد، می تواند در بستر فرهنگی مناطق مختلف، به اشکال متنوع و زیبا جلوه گر شود و هر بار، تجربه ای جدید از پیوند با سنت ها را ارائه دهد.
اولین مستندات: نقش شرق شناسان در معرفی نوروزخوانی
در حالی که نوروزخوانی برای قرن ها به صورت شفاهی در میان مردم ایران زنده مانده بود، اولین مستندات مکتوب و معرفی جامع این آیین به جهان، مدیون پژوهش ها و تلاش های شرق شناسان قرن نوزدهم است.
الکساندر خوتسکو و پژوهش های او
یکی از مهمترین چهره ها در ثبت و معرفی نوروزخوانی، الکساندر خوتسکو (Alexander Chodzko)، ایران شناس روسی، است. او که سال ها در ایران اقامت داشت و به ویژه در مناطق شمالی کشور به تحقیق و مطالعه زبان شناسی و گویش های محلی پرداخت، اولین کسی بود که به صورت مکتوب به این آیین کهن اشاره کرد.
کتاب او با عنوان «نمونه هایی از شعر مردمی سرزمین پارس» که در سال 1842 میلادی در لندن به چاپ رسید، حاوی اطلاعات ارزشمندی درباره فرهنگ و گویش های شمالی ایران است. خوتسکو در این کتاب، نه تنها به تصنیف ها و آوازهای گیلکی و مازندرانی می پردازد، بلکه آیین نوروزخوانی را نیز به تفصیل معرفی می کند. اقامت او در گیلان و مازندران و تسلطش بر زبان های محلی، به او این امکان را داد که از نزدیک با نوروزخوانان آشنا شود، اشعار آن ها را گردآوری و ثبت کند و از این طریق، این میراث شفاهی را برای آیندگان و برای جهانیان حفظ نماید. کار خوتسکو، نقطه عطفی در تاریخ ثبت و معرفی نوروزخوانی به شمار می رود و به عنوان اولین سند مکتوب، برای پژوهشگران امروز نیز از اهمیت بالایی برخوردار است و امکان بررسی تحولات و تغییرات این آیین را در طول زمان فراهم می آورد.
«نوروزخوانی، فراتر از یک آواز ساده، آینه ای است تمام نما از روح جمعی یک ملت که در هر بیت و نغمه اش، رنج ها و امیدهای هزاران ساله را بازتاب می دهد.»
شیوه ها و مراحل اجرای نوروزخوانی در گذر زمان و مناطق
نوروزخوانی، نه تنها در محتوا بلکه در شیوه های اجرا نیز تنوع چشمگیری دارد که نشان دهنده غنای فرهنگی مناطق مختلف ایران است. این آیین، با آداب و رسوم خاص خود، جلوه های گوناگونی را به نمایش می گذارد.
نوروزخوانان: گروه ها، ابزار و لباس سنتی
نوروزخوانان معمولاً به صورت گروه هایی از یک تا چند نفر فعالیت می کردند. در گروه های دو یا سه نفره، وظایف مشخصی بین اعضا تقسیم می شد؛ مثلاً یکی خواننده اصلی بود، دیگری ترجیع بند اشعار را تکرار می کرد (ترجیع خوان)، و نفر سوم (که گاه به او کوله کش یا بارکش می گفتند) وظیفه حمل کیسه مژدگانی ها را بر عهده داشت. این گروه ها، اغلب با ابزارهایی ساده مانند زنگوله، عصا یا کوبیدن دو چوب بر هم، ریتم و حال و هوای خاصی به اجرای خود می بخشیدند. در برخی مناطق، نوروزخوانان لباس های سنتی خاصی می پوشیدند؛ مانند قبای بلند سفید یا مشکی و گیوه ای بر پا که به آن ها ظاهری متمایز و نمادین می بخشید. این پوشش، علاوه بر جنبه زیبایی شناختی، به اعتبار و جایگاه اجتماعی نوروزخوانان نیز می افزود.
نوروزخوانان با ورود به کوچه پس کوچه ها و توقف در مقابل هر خانه، با نام بردن صاحبخانه (که اطلاعات آن را از پیش کسب کرده بودند) و خواندن اشعاری در ستایش پروردگار و نوید آمدن سال نو، طلب انعام و عیدی می کردند. این انعام می توانست شامل پول، شیرینی، گردو، تخم مرغ، برنج یا سایر اجناس باشد. اگر انعام دریافت می کردند، با دعاهای خیر و ابیاتی شاد، صاحبخانه را بدرقه می کردند و اگر نه، با اشعار گله آمیز از آن خانه می گذشتند. این تعاملات، بخش جدایی ناپذیری از تجربه نوروزخوانی بود که رابطه میان هنرمند و جامعه را محکم تر می کرد.
دسته بندی مضمونی اشعار نوروزخوانی
اشعار نوروزخوانی را می توان بر اساس مضمون به سه دسته اصلی تقسیم کرد:
- امام خوانی: این بخش از اشعار، پس از ورود اسلام به ایران، به نوروزخوانی اضافه شد و به مدح و ستایش ائمه معصومین (ع)، پیامبر اکرم (ص) و داستان های مذهبی می پرداخت. این اشعار، اغلب با ذکر فضایل و معجزات ائمه همراه بودند و از این طریق، باورهای دینی را نیز در قالب جشن های نوروزی ترویج می دادند.
- توصیف خوانی: در این بخش، نوروزخوانان به وصف طبیعت، زیبایی های بهار، رستاخیز زمین و نوید رویش و زندگی جدید می پرداختند. این اشعار، سرشار از استعارات و تشبیهات طبیعی بودند و حس پاکی، نیکی و تازگی را به مخاطب منتقل می کردند.
- مدح خوانی/هجوخوانی: این قسمت از مراسم، بیشتر جنبه بداهه پردازی داشت و بر اساس موقعیت و نحوه استقبال و انعام صاحبخانه شکل می گرفت. اگر انعام خوبی دریافت می شد، نوروزخوان با مدح و دعای خیر، صاحبخانه را سرافراز می کرد؛ اما در صورت عدم دریافت انعام یا برخورد نامناسب، با هجوخوانی و اشعاری گلایه آمیز، نارضایتی خود را ابراز می کرد.
دو بخش امام خوانی و توصیف خوانی، معمولاً بخش های ثابت و از پیش تعیین شده نوروزخوانی بودند، در حالی که مدح خوانی و هجوخوانی، بیشتر به قریحه شاعری و حضور ذهن نوروزخوان بستگی داشت.
زمان و مکان اجرا و تبادلات فرهنگی
زمان معمول اجرای مراسم نوروزخوانی، از نیمه دوم اسفندماه آغاز می شد و گاه تا اوایل فروردین نیز ادامه می یافت. اما در مناطق مختلف، این بازه زمانی تفاوت هایی داشت؛ مثلاً در برخی نقاط مازندران، نوروزخوانی ممکن بود از ابتدای اسفند شروع شود. نوروزخوانان اغلب در محل سکونت خود به اجرای این آیین نمی پرداختند و به مناطق غیربومی سفر می کردند. دلیل این امر، از یک سو، ممکن است به نکوهیده بودن گرفتن انعام از آشنایان و همشهریان بازگردد و از سوی دیگر، این مهاجرت ها سبب تبادل فرهنگی غنی میان مناطق مختلف می شد.
مثلاً نوروزخوانان منطقه کومش (سمنان امروزی) که به زبان طبری مسلط بودند، به گیلان و مازندران سفر می کردند و نوروزخوانان طالقان نیز با تسلط بر گیلکی و طبری، در این مناطق حضور می یافتند. این جابه جایی ها، به انتقال بخشی از فرهنگ شفاهی، سنت های موسیقایی و حتی داستان ها و اشعار بین دو سوی رشته کوه البرز منجر می شد و به غنای بیشتر این آیین می افزود. این پویایی و تبادل، نشان دهنده سرزندگی و اهمیت نوروزخوانی در پیوند زدن مردم مناطق مختلف ایران با یکدیگر بوده است.
نوروزخوانی در دوران معاصر: چالش ها و تلاش برای احیا
مانند بسیاری از آیین های سنتی و فولکلوریک، نوروزخوانی نیز در دوران معاصر با چالش های فراوانی روبه رو شده است که بقای آن را به خطر انداخته. با این حال، تلاش هایی نیز برای احیا و پاسداری از این میراث ارزشمند در جریان است.
روند رو به فراموشی و عوامل آن
در دهه های اخیر، شاهد روند رو به فراموشی آیین نوروزخوانی هستیم. تغییر سبک زندگی، گسترش شهرنشینی، و کاهش ارتباطات سنتی میان جوامع روستایی، از جمله دلایل اصلی این فراموشی است. با مدرن شدن زندگی و دسترسی آسان تر به رسانه ها و سرگرمی های نوین، نقش نوروزخوانان به عنوان پیام آوران بهار و سرگرم کنندگان مردم، کم رنگ تر شده است. جوانان نسل امروز کمتر با این آیین آشنا هستند و کمتر کسی برای فراگیری و انتقال آن به نسل های بعدی ابراز تمایل می کند. این عوامل، در کنار عدم وجود حمایت های کافی و پایدار، باعث شده تا نوروزخوانی به حاشیه رانده شود و تنها در برخی مناطق دورافتاده و توسط معدود بازماندگان این سنت کهن، به صورت محدود اجرا شود.
فراموشی یک آیین سنتی، تنها به معنای از دست دادن یک مراسم نیست، بلکه به معنای از دست دادن بخشی از هویت فرهنگی، تاریخ شفاهی و پیوندهای اجتماعی یک ملت است. هر نغمه و هر شعر نوروزخوانی، حامل داستانی از زندگی و باورهای نیاکان ماست که با فراموشی آن، این داستان ها نیز به خاموشی می گراید.
احیا و ثبت میراث فرهنگی
با وجود چالش ها، در سال های اخیر شاهد تلاش هایی برای احیا و بازسازی آیین نوروزخوانی هستیم. گروه های مردمی، هنرمندان، پژوهشگران و نهادهای فرهنگی، برای زنده نگه داشتن این میراث گرانبها دست به کار شده اند. برگزاری نمادین این آیین در جشنواره ها، رویدادهای فرهنگی و حتی در قالب برنامه های تلویزیونی و مستند، سعی در معرفی دوباره نوروزخوانی به نسل جدید دارد. این تلاش ها، اگرچه ممکن است نتواند شکوه گذشته نوروزخوانی را به طور کامل بازگرداند، اما می تواند جرقه ای برای احیای این سنت در دل ها باشد.
یکی از مهمترین گام ها در مسیر حفظ نوروزخوانی، اقدام به ثبت ملی و جهانی آن است. در سال 1396 خورشیدی، آیین نوروزخوانی استان گلستان در فهرست میراث ناملموس ایران به ثبت رسید. این ثبت، اهمیت نوروزخوانی را به رسمیت شناخته و گامی مهم در جهت حفظ آن برای آیندگان است. پتانسیل ثبت جهانی این آیین نیز وجود دارد که می تواند نوروزخوانی را در سطح بین المللی مطرح کند و به جذب حمایت ها و منابع لازم برای حفظ و معرفی بیشتر آن کمک نماید. ثبت ملی و جهانی، نه تنها به حفاظت فیزیکی از آیین کمک می کند، بلکه باعث افزایش آگاهی عمومی و ایجاد حس افتخار و تعلق خاطر در میان مردم نسبت به این میراث باستانی می شود.
نوروزخوانی و آیین های مشابه: تکم چی و سایاچی
فرهنگ غنی ایران، سرشار از آیین هایی است که شباهت های بسیاری به نوروزخوانی دارند و همگی در راستای استقبال از بهار و نوید سال نو شکل گرفته اند. در میان این آیین ها، تکم چی در آذربایجان و سایاچی در برخی دیگر از مناطق، از برجسته ترین نمونه ها هستند.
تکم چی، آیینی نمایشی-موسیقایی است که در آن، فردی به نام تکم چی (به معنای بز سخنگو)، با گرداندن عروسکی چوبی به نام تکم (بز نر)، و خواندن اشعاری طنزآمیز و شاد، مژده بهار می دهد. تکم چی با پوششی رنگین و زنگوله هایی که به لباسش آویزان است، به در خانه ها می رفت و با حرکت دادن تکم و خواندن اشعار، باعث شادی و خنده مردم می شد و در ازای آن، مژدگانی دریافت می کرد. این آیین، شباهت زیادی به نوروزخوانی از نظر ماهیت پیام آوری بهار و دریافت مژدگانی دارد، با این تفاوت که جنبه نمایشی و استفاده از عروسک، در آن برجسته تر است.
سایاچی نیز، آیینی مشابه است که در آن، خنیاگران محلی با خواندن اشعار و آوازهای بهاری، به استقبال نوروز می رفتند. این آیین ها، هرچند در جزئیات اجرا، ابزار و گویش محلی متفاوتند، اما همگی در یک هدف مشترکند: تجلیل از بهار، نوید زندگی جدید و ایجاد شور و نشاط در آستانه سال نو. این شباهت ها نشان دهنده ریشه های مشترک فرهنگی و جهان بینی مشابهی است که در سرتاسر فلات ایران جریان داشته و خود را در قالب آیین های متنوعی به نمایش گذاشته است. این آیین ها، هر یک به نوعی، بخشی از پازل بزرگ فرهنگ نوروزی ایران را تشکیل می دهند و غنای بی نظیر این جشن باستانی را آشکار می سازند.
جایگاه نوروزخوانی در حفظ فرهنگ شفاهی و موسیقی ایران
نوروزخوانی، فراتر از یک آیین ساده، نقش بی بدیلی در حفظ و انتقال فرهنگ شفاهی ایران ایفا کرده است. در دورانی که سواد خواندن و نوشتن همه گیر نبود و ابزارهای ثبت و ضبط موسیقی وجود نداشت، این نوروزخوانان بودند که به عنوان حافظان فرهنگ، داستان ها، اشعار، ارزش ها و جهان بینی مردم را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کردند.
اشعار نوروزخوانی، مملو از مضامین اخلاقی، دینی، اجتماعی و طبیعی است که هر یک در قالب کلام و نغمه، به گوش جان مردم می نشست و در حافظه جمعی آن ها نقش می بست. این اشعار، نه تنها مژده بهار را می دادند، بلکه حکمت ها و آموزه های کهن را نیز در خود جای داده بودند. نوروزخوانی، خود به مثابه یک مدرسه سیار بود که درس های زندگی و فرهنگ را به سادگی و دلنشینی به مردم می آموخت. از این رو، حفظ این آیین به معنای حفظ یک گنجینه گرانبها از ادبیات شفاهی، موسیقی محلی و تاریخ اجتماعی ایران است.
همچنین، نوروزخوانی پیوند عمیقی با موسیقی دستگاهی ایران دارد. گوشه هایی در ردیف موسیقی ایرانی مانند نوروز خارا، نوروز عجم، نوروز عرب، نوروز کوچک، نوروز بزرگ و نوروز صبا، به وضوح تأثیر این آیین بر موسیقی کلاسیک ایران را نشان می دهند. این گوشه ها، هر یک به نوعی، حال و هوای بهار و نوروز را تداعی می کنند و بخشی از میراث موسیقایی غنی ایران هستند که خوشبختانه از گزند زمانه در امان مانده و هنوز هم توسط هنرمندان اجرا می شوند. این پیوند میان موسیقی فولکلوریک و موسیقی دستگاهی، نشان دهنده انسجام و عمق فرهنگ هنری ایران است که چگونه یک آیین محلی می تواند بر اشکال هنری رسمی تر نیز تأثیر بگذارد و در آن ها جاودانه شود.
نمونه هایی از اشعار نوروزخوانی
اشعار نوروزخوانی، همچون آینه ای از فرهنگ، باورها و آرزوهای مردم ایران در گذر زمان، مضامین متنوعی را در بر می گیرد. این اشعار، گاه به ستایش بهار و رستاخیز طبیعت می پردازند، گاه مدح ائمه معصومین (ع) را در خود جای می دهند و گاه با طنزی ظریف، درخواست مژدگانی را مطرح می کنند. در ادامه، به چند نمونه از این اشعار دلنشین اشاره می شود که از دیرباز در میان مردم رواج داشته اند.
یکی از مشهورترین اشعار فارسی نوروزخوانی که با نوای خوش نوروزخوانان به استقبال بهار می رفت، این گونه است:
صد سلام و سی علیک،
صاحب خانه سلام علیک،
سلام من بگیر علیک،
از جانب ملا بیگ،
نوروز سلطان آمده،
گل در گلستان آمده،
مژده دهید به دوستان،
نوروز سلطان آمده،
بهار آمد بهار آمد، خوش آمد،
بهار خوش عذار آمد، خوش آمد.
نوروزخوانان مازندرانی نیز با گویش محلی خود، آمدن بهار را با اشعاری دلنشین مژده می دادند که ترجمه معنایی آن ها حال و هوای مشابهی دارد:
باد بهارون بیمو، (باد بهار آمد)
گل به گلستون بیمو، (گل به گلستان آمد)
مژده هادین دوستون، (مژده دهید دوستان)
نوروز سلطون بیمو، (نوروز سلطان آمد)
آی برارون، آی خاخرون، (ای برادران، ای خواهران)
مرد و زن مازندرون، (مرد و زن مازندرانی)
خنه جا بئین بیرون، (از خانه بیرون بیایید)
بموئه نوروز سلطون، (نوروز سلطان آمد)
بیمو باد بهارون، (باد بهار آمد)
بیمو نوروز سلطون، (نوروز سلطان آمد)
هادین مژده دوستون، (مژده دهید دوستان)
بیمو گل در گلستون، (گل در گلستان آمد)
مشت عموی با ایمون، (عموجان با ایمان)
شکر شیرین ته زبون، (شکر شیرین زبان تو)
صدف هسته ته دندون، (صدف است دندان تو)
انعام ره بیار بیرون، (انعام را بیاور بیرون)
آی بیموئه نوبهار، (ای نوبهار آمد)
خشک دار بورده خار، (درخت خشک خار شد)
بموئه بیه بیدار، (آمد و بیدار شد)
خونش کنه سر دار، (روی دار آواز می خواند)
باد بهارون بیمو، (باد بهار آمد)
گل به گلستون بیمو، (گل به گلستان آمد)
مژده هادین دوستون، (مژده دهید دوستان)
نوروز سلطون بیمو.
پس از ورود اسلام، اشعار نوروزخوانی با مضامین مذهبی و به ویژه امام خوانی آمیخته شدند. این اشعار، ضمن نوید سال نو، به ستایش ائمه معصومین (ع) و ذکر فضایل آنان می پرداختند. نمونه ای از اشعار امام خوانی نوروزی که در آن به ترتیب به دوازده امام اشاره می شود، به شرح زیر است:
همی خوانم امام اولین را،
شه کشور امیرالمومنین را،
وصی و جانشین یعنی علی را،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،امام دومین هم دسته گل،
شفاعت می کند او بر سر پل،
حسن بابش سوار است او به دلدل،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،امام سومین شاه جهان است،
بود نامش حسین شاه یگانه است،
محمد را به محراب می رساند،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،امام چارمین زین العباد است،
گل باغ حسین اما مراد است،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،امام پنجمین ۵۰ بلا را،
بگردان دور از این دولتسرا را،
خصوصا هم از این دولتسرا را،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،امام ششمین شاه مدینه،
الهی نوجوانت بد نبینه،
الهی نوجوانت خیر ببینه،
گل عشرت به کام دل بچینه،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،امام هفتمین موسای کاظم،
ز نور او منور گشته عالم،
چو بلبل در قفس تا کی بنالم،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،امام هشتمین شاه خراسان،
بکن تلخی جان کندن تو آسان،
بهار آمد همه جا شد گلستان،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،امام ۹ قدم آید به میدان،
ملایک بر سرش خوانند قرآن،
یقین دین محمد برقرار است،
علی در خدمت پروردگار است،
به حق حرمت آیات قرآن،
تو صاحبخانه راخوشحال گردان،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،امام ۱۰ در این دنیای فانی،
نگهدار زمین و آسمانی،
بده بر صاحبخانه زندگانی،
الهی صاحبخانه در نمانی،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،امام یازدهم در روز محشر،
شفاعت می کند او با پیمبر،
به حکم خالق و خلاق داور،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،امام دوازدهم مهدیش نام است،
تمام کل عالم را امام است،
بدانید حضرت صاحب زمان است،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،خدایا صاحبخانه را خوشحال گردان،
جوانان ورا داماد گردان،
عروسش صاحب اولاد گردان،
به یاسین و الف لام و به فیروز،
دهید مژده که آمد عید نوروز،هوا سرد است و بگرفته صدایم،
که چند تا تخم مرغ باشد دوایم،
الا همشیره فرخ لقایم،
بکش زحمت بیار عیدی برایم،
جوانت خیر ببینه از دعایم.
این اشعار، نه تنها نشان دهنده تنوع مضامین نوروزخوانی هستند، بلکه قدرت این آیین را در تلفیق مفاهیم باستانی و مذهبی، و همچنین حفظ میراث شفاهی یک ملت، به خوبی به تصویر می کشند.
نتیجه گیری
مراسم نوروز خوانی، نه تنها یک آیین کهن و تماشایی، بلکه نمادی از پیوستگی فرهنگی و هویت ریشه دار ایرانی است. این سنت دیرین، از دل اساطیر طبیعت پرستی برخاسته و با گذر از هزاره ها، توانسته خود را با تغییرات تاریخی و مذهبی سازگار کند، بدون آنکه جوهر اصلی اش، یعنی نوید بهار و شادمانی، را از دست بدهد. از سرودهای باستانی در ستایش طبیعت و پادشاهان تا آمیزش با مدح ائمه اطهار (ع) پس از اسلام، نوروزخوانی همواره پلی میان گذشته و حال، و پیونددهنده نسل ها به یکدیگر بوده است.
ثبت ملی این آیین و تلاش هایی که برای احیای آن در دوران معاصر صورت می گیرد، نشان دهنده اهمیت روزافزون پاسداری از چنین میراث های گرانبهایی است. نوروزخوانی، با نغمه ها و اشعار پرمایه اش، بخشی جدایی ناپذیر از حافظه جمعی و فرهنگ شفاهی ایران است که باید از گزند فراموشی مصون بماند. بر ماست که این مشعل فروزان را همچنان افروخته نگه داریم، تا آیندگان نیز بتوانند لذت شنیدن نوای نوروزخوانان و حس زیبای پیشواز بهار را تجربه کنند. این آیین، دعوتی است به تأمل در شکوه طبیعت و یادآوری پیوند ناگسستنی انسان ایرانی با سرزمین و تاریخ کهن خویش.
منابع و مآخذ
محتوای این مقاله بر اساس پژوهش های تاریخی، مردم شناختی و ادبی، همچنین مستندات موجود از آیین نوروزخوانی و اشارات به شرق شناسانی چون الکساندر خوتسکو، تدوین شده است. منابع معتبری در حوزه تاریخ موسیقی ایران، فولکلور و آداب و رسوم نوروزی مورد استفاده قرار گرفته اند تا اطلاعاتی دقیق و جامع ارائه شود.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "تاریخچه مراسم نوروز خوانی | ریشه ها، آداب و سیر تحول" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "تاریخچه مراسم نوروز خوانی | ریشه ها، آداب و سیر تحول"، کلیک کنید.