غلامحسین بنان: هرکس «دو دو دویی» به راه انداخت که نشد خواننده! / روزی که شروع به خوانندگی کردم برادرم در روزنامه‌ها نوشت او دیگر برادر من نیست!

غلامحسین بنان: هرکس «دو دو دویی» به راه انداخت که نشد خواننده! / روزی که شروع به خوانندگی کردم برادرم در روزنامه‌ها نوشت او دیگر برادر من نیست!

به گزارش خبرگزاری سفیر سبز، وقتی در اوایل آبان ۱۳۵۶ یکی از خبرنگاران مجله‌ی «جوانان امروز» که در بیمارستان به عیادت غلامحسین بنان خواننده‌ی مشهور موسیقی سنتی ایرانی رفت که به خاطر زخم معده بستری شده بود، بنان ۶۶ ساله هیچ دل خوشی از فضای موسیقی در ایران نداشت. مدتی بود دیگر نمی‌خواند و حسابی به «آشفته‌بازار هنر خوانندگی حمله کرد» و گفت «هرکس شلوار لی پوشید و دو دو دویی راه انداخت نباید خواننده به حساب آورد.» وی در این مصاحبه هم از مردم و هم از دولت در زمینه‌ی موسیقی انتقاد کرد و گفت در مملکت ۳۵ میلیونی ما فقط دو «کنسرواتوار» داریم در حالی که به صدها موسسه‌ی تعلیم موسیقی احتیاج است… خواننده‌ی ترانه‌ی جاودانه‌ی «الهه ناز» سپس به بحص و اظهار نظر درباره‌ی موسیقی اصیلی ایرانی، جاز، تناسب شعر و آهنگ در ترانه‌ها و بالاخره خوانندگان روز پرداخت. مشروح گفت‌وگو با خواننده‌ی محبوب ترانه‌ی «الهه ناز» را به نقل از «جوانان امروز» به تاریخ ۹ آبان ۱۳۵۶ می‌خوانیم:

بنان: من اصلا نمی‌فهمم بعضی از این خوانندگان جوان چه می‌خوانند؟ جاز؟ ایرانی؟ اپرت؟ یا محلی؟! همه هم یکنواخت می‌خوانند. سابقا آهنگ‌سازان شناخته‌شده‌ای مثل مرحوم خالقی و آقای وزیری و اخیرا هم تجویدی و همایون خرم و دیگران می‌دانستند که چه می‌کنند.

چرا دیگر نمی‌خوانی؟

یک ماه پیش خرم و تجویدی دو تا آهنگ ساختند که قرار بود بخوانم. من این آهنگ‌ها را هنوز نشنیده‌ام، اگر بپسندم می‌خوانم.

در مورد درگیری با کمپانی نوارپرکنی بنان اظهار داشت:

– خوشبختانه کمپانی محکوم شد و قرار است حق مرا بدهد و اگر ندهد من ادعای خسارت خواهم کرد.

نظرت درباره‌ی خوانندگان آوازهای اصیل ایرانی چیست؟

در بین خانم‌ها پریسا خوب است و در میان آقایان هم شجریان با استعداد است اما باید در نحوه‌ی خواندن اشعار و ادای کلمات بیش‌تر دقت کند که شعر برای شنونده کاملا واضح و مفهوم باشد.

بین صدای پریسا و مرحوم قمر و صدای شجریان و مرحوم ظلی شباهتی احساس نمی‌کنید؟

خیلی کم!

از کار جوان‌ها کدام را می‌پسندید؟

این‌ها که یک‌شبه خواننده می‌شوند، هیچ‌کدام ولی در میان خوانندگان وزارت فرهنگ و هنر «گلچین» خوب است، طهوری خوب است. عیب کار این‌جاست که اغلب جوان‌ها مدعی هستند که جاز می‌خوانند در حالی که اصلا نمی‌دانند جاز چیست و از کجا آمده؟ هرکس که شلوار لی پوشید، دو دو دویی به راه انداخت و سیگاری دود کرد که نشد خواننده! در آمریکا جاز مخصوص سیاهان بود که تازه آن‌ها هم نسل اولیه‌شان از بین رفته‌اند. در آشفته‌بازار کنونی هم مردم مقصرند و هم دولت که توجهی به موسیقی اصیل نمی‌کنند.

از صدای چه کسی لذت می‌برید؟

من صدای ایرج را دوست دارم و همین‌طور صدای شجریان و گلچین را.

عده‌ای می‌گویند صدای ایرج کمی «بازاری» شده…

شاید، ولی به هر حال «ایرانی» می‌خواند.

بنان برادر من نیست!

در این‌جا بحث به «فروش هنر» کشید و بنان ضمن اشاره به این نکته که خواننده هم مانند نقاش و مجسمه‌ساز و دیگر هنرمندان حق دارد آثار هنری خود را بفروشد گفت:

– متاسفانه در ایران، قضاوت افکار عمومی در این باره نادرست است مثلا در مورد خودم بگویم که من روزی که شروع به خوانندگی کردم برادرم در رزونامه‌ها نوشت که بنان دیگر برادر من نیست! و همین‌طور دایی‌هایم مرا طرد کردند ولی بعد که مشهور شدم آب‌ها از آسیاب افتاد و فامیل قبول کردند که خوانندگی‌ام هیچ اشکالی ندارد.

این موضوع در مورد دیگران هم صدق می‌کرد. مثلا آقای جواد معروفی هرگز کاری برای پول نکرد. چرا؟ برای این‌که برادرزاده‌ی اتابک معروف بود و شئون اجتماعی آن‌ها لطمه می‌خورد! در حالی که در تمام دنیا خواننده بابت هنرنمایی پول می‌گیرد و نه‌تنها این کار عیب نیست بلکه امتیازی هم محسوب می‌شود تا آن‌جا که مثلا شارل بوایه آن‌قدر اعتبار داشت که به رئیس‌جمهوری گفت من فقط چند دقیقه برای صحبت با شما وقت دارم!

منتقدان آگاهی مثل بالزاک

بنان به نقش منتقد هنری هم اشاره کرد و گفت:

– در گذشته منتقدین آگاه و مطلعی بودند که هنرمند روی اظهار نظرها و نوشته‌های آن‌ها حساب می‌کرد. مثل بالزاک نویسنده‌ی معروف که وقتی در جایی حضور می‌یافت و خواننده چشمش به چشم او می‌افتاد از ترس دست و پایش را گم می‌کرد.

گسترش کنسرواتوراهای موسیقی ایرانی

خواننده‌ی قدیمی سپس لزوم تاسیس کنسرواتوار موسیقی ایرانی را برای تربیت خواننده یادآور شد و گفت:

– دولت پاسدار هنرهای ظریفه است و بنابراین باید در جهت حفظ و اشاعه‌ی موسیقی ملی بکوشد. در حال حاضر تهران چهار میلیونی و به عبارت بهتر ایران ۳۵ میلیونی فقط دو کنسرواتور در تهران دارد که فقط یکی ایرانی و دیگری فرنگی است. در حالی که پایتخت به ده کنسرواتوار احتیاج دارد و استان‌های کشور نیز محتاج آن هستند. در خارج اول صاحب صدا را کشف می‌کنند، بعد تعلیمش می‌دهند و تربیتش می‌کنند و آن‌گاه معرفی می‌نمایند ولی این‌جا هرکس سواد موسیقی نداشت و از صدا هم بی‌بهره بود می‌شود خواننده! در خارج نه‌تنها به ذات هنر توجه دارند بلکه هنرمند حتی به ظاهرش هم توجه دارد و شما «فرد استر» خواننده‌ را در هفتادسالگی می‌بینید که همچنان شصت کیلو است یا رابرت یانگ هنرپیشه‌ی «پزشک محله» را که همچنان شاداب و سرحال است یعنی پیر شده ولی چاق یا فرتوت نشده است در حالی که این‌جا ما هی می‌خوریم و هی چاق می‌شویم!

من استاد نیستم!

بنان بحث را به عنوانِ «استاد» برای خوانندگان و آهنگ‌سازان ودیگر هنرمندان کشاند وگفت:

– من تعجب می‌کنم چطور یک خواننده حتی خود مرا «استاد» می‌نامد! کلمه‌ی «پروفسور» در زبان فرانسه یعنی «معلم» یا استاد و این عنوان به کسی اطلاق می‌شود که تعلیم بدهد نه آن‌که بخواند یا بنوازد. به خواننده، اگر خیلی ورزیده و ماهر باشد می‌گویند «خواننده‌ی بزرگ» در حالی که در کشور ما همه استادند!

اول شعر بعد آهنگ

درباره‌ی خواندن یک ترانه توسط چند خواننده بنان گفت:

– آهنگ در انحصار کسی نیست، مخصوصا در انحصار خواننده نیست. هرکس صدا دارد می‌تواند آهنگی را بخواند، این مردم هستند که در این باره قضاوت می‌کنند و اگر دیگران هم خوب خواندند چه بهتر.

بنان درباره‌ی گذاشتن آهنگ بر روی اشعار مشهور نظیر «بوی جوی مولیان آید همی» (که خودش به همراهی خانم مرضیه خوانده) اظهار داشت:

– این در سایر کشورهای جهان سابقه‌ای طولانی دارد و اصولا هر آهنگی روی اشعار ساخته‌شده شکل می‌گیرد. ولی این‌جا آهنگ‌ساز یک آهنگ غم‌انگیز می‌سازد و شاعر رویش شعر شاد می‌گذارد یا برعکس، و این به کار ترانه لطمه می‌زند.

گوگوش واقعا آرتیست است

بنان در پایان گفت‌وگو راجع به گوگوش هم صحبت کرد و گفت:

– من واقعا این دختر را دوست دارم. او یک آرتیست به تمام معنی است. حالات و حرکاتش، میمیک صورتش، فرم بدنش، همه و همه حکایت از یک آرتیست واقعی می‌کند. من نمی‌گویم صدا دارد اما از این وجود باید در جهت صحیح استفاده کرد. حال اگر کنسرواتواری برای تعلیم و تربیت خواننده نیست و مردم هم این‌طور می‌خواهند گوگوش تقصیری ندارد، او یک دختر با استعداد است.

۲۵۹

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "غلامحسین بنان: هرکس «دو دو دویی» به راه انداخت که نشد خواننده! / روزی که شروع به خوانندگی کردم برادرم در روزنامه‌ها نوشت او دیگر برادر من نیست!" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "غلامحسین بنان: هرکس «دو دو دویی» به راه انداخت که نشد خواننده! / روزی که شروع به خوانندگی کردم برادرم در روزنامه‌ها نوشت او دیگر برادر من نیست!"، کلیک کنید.